هم جوانم هم اتو کشیده
این گفتوگو با من به بهانه برگزاری سومین جشنواره هنر جوان در شماره ۱۹۰ روزنامه کارگزاران به تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۸۵ منتشر شده است.
دیدار با امیر عبدالحسینی –گرافیست و دبیر سومین جشنواره هنر جوان
هم جوانم، هم اتو کشیده
مهرداد فارسی
امیر عبدالحسینی اگرفقط ۳سال کوچکتر بود، خودش هم میتوانست یکی از شرکتکنندگان در سومین جشنواره هنر جوان باشد. چون این جشنواره برای جوانان ۱۷ تا ۳۰ ساله است و او فقط ۳۳ سال دارد. اما حالا عبدالحسینی در جایگاه دبیری همین جشنواره ایستاده و کلی هم داور انتخاب کرده تا کار (جوان)ها را بررسی و قضاوت کنند. با این اوصاف، در طبقهبندی عبدالحسینی چه باید کرد؟ آیا باید او را جوانی دانست که دبیر یک جشنواره شده است یا اینکه باید او را جزو (آدم بزرگها)یی دانست که به جمع اتو کشیدهها و مودبها پیوسته است.
عبدالحسینی داتاً آدم باهوشی است و به این سوال، اینطوری پاسخ میدهد: این سوال شما از آن سوالهایی است که هرطور جواب داده شود، بازخشک و تر را با هم میسوزاند. به هرحال شما مطبوعاتیها شگردهای منحصر به فردی برای خوب یا بد جلوه دادن افراد دارید. اگر بگویم جوانم، اینطور تلقی میشود که اتو کشیده نیستم و به طبع اگر اتو کشیده باشم جوان نیستم… ولی برحسب اتفاق، من هم جوانم و هم اتو کشیده! اما گاهی که به آینده مینگرم احساس میکنم که کم کم از روزگار جوانی دور میشوم. اصلا مگر اشکالی دارد دبیر جشنواره هنر جوان، هم جوان باشد و هم اتو کشیده و مودب؟
داوران ما دنیای جوانان را میشناسند
خب، عبدالحسینی از این سوال که قسر در رفت، اما گفتیم که او دبیر جشنواره هنر جوان است و علاوه بر همه برنامهریزیها و چانهزدنها و دوندگیها، داوران این جشنواره را در پنج رشته (نقاشی، خوشنویسی، تصویرسازی، کاریکاتور و پوستر) انتخاب کرده است. به سهتاری که در پس زمینه تصویر عبدالحسینی به دیوار اتاق کارش آویخته شده است، نگاه میکنم و از میپرسم: وقتی داورها را برای قضاوت رشتههای مختلف جشنواره انتخاب میکردید، به این هم فکر میکردید که آن بزرگواران علاوه بر دانش تخصصیشان، به دنیای جوان هم نزدیک باشند؟
قبل ازا ینکه جوابم را بدهد، زنگ sms موبایلش به صدا در میآید، عبدالحسینی به صفحه موبایل نگاه میکند و لبخندی پنهان میزند. معلوم است که جوک بامزهای برایش رسیده است. عبدالحسینی لبخندش را جمع و جور میکند و به یاد میآورد که باید به سوال من پاسخ بدهد: به رغم سوال اول، این سوال بهتراست. دراین دوره از جشنواره ترکیب هیات داوران اینگونه لحاظ شد که هر رشته را استادان و هنرمندان متخصص همان رشته قضاوت کنند. اعضای هیات داوران در هر رشته علاوه بر دانش تخصصی در هر رشته ، سالهاست که در مراکز آموزشی و دانشکدهها به تدریس هنر مشغولند و بیشتر شاگردان آنها را جوانان متناسب با گروه سنی جشنواره تشکیل میدهند. این استادان قطعا با شناخت ویژگیها و روحیات دانشجویان و هنرآموزان جوان، تدریس موفقتری خواهند داشت. بنابراین کاملا دنیای جوانان را میشناسند و همین شناخت، قضاوت و ارزیابی آثار جوانان هنرمند را هموار میکند.
دو داور جوان هم داریم
حالا خیالمان با این جواب، راحت میشود، اما عبدالحسینی میداند که کار از محکمکاری عیب نمیکند. به همین خاطر، حرفش را به این شکل تکمیل میکند تا حق مطلب را ادا کرده باشد: استادان و هنرمندان علاوه بر اینکه در دوران جوانیشان بیشتر وقت و انرژی خود را صرف فعالیتهای هنری خود کردهاند و آن حال و هوا را از یاد نبردهاند، در روزگاران اخیر هم بیشتر وقت خود را به آموزش جوانان هنرجو و ودانشجو اختصاص دادهاند. نکته دیگر اینکه در این دوره از جشنواره دو هنرمند جوانتر هم در رشتههای کاریکاتور و تصویرسازی در کنار پیشکسوتان، به ارزیابی و قضاوت آثار هنرمندان جوان پرداختند. خیالتان راحت شد؟!
ای کاش این فکر به ذهن من میرسید
عبدالحسینی عینکش را جا به جا میکند و خیره میشود توی چشمهای من، انگار بو برده است که میخواهم یک سوال سخت بپرسم. من هم همین کار را میکنم و میپرسم: اگر هنرمند جوانی کارش از نظر حرفهای مثل هنرمندان جا افتاده باشد، خوب است و نشانه پیشرفت اوست یا اینکه بهتر است جوانی کند و احیانا در کارش خامیهایی هم دیده شود؟
آقای دبیر، اساساً آدم بذلهگویی است و خنده را همیشه در دستور کارش دارد، اما وقتی با این سوال مواجه میشود، قیافهای جدی به خودش میگیرد و میگوید: به طور کلی دو عنصر اصلی در خلق هر اثر هنری قابل توجه و تاثیرگذار است؛ یکی دانش مرتبط با رشته تخصصی و دیگری بهرهمندی هنرمند از ذهن و اندیشه و خلاقیت. در مورد گزینه اول سطح سواد آکادمیک و کسب تجربههای تکنیکی و مهارت خلق اثر اهمیت فراوانی دارد و از این رو هنرمند در مسیر حرفهای شدن قوام مییابد و طی سالیان فعالیت هنریاش به جرگه استادان میپیوندد و به دنبال آن هم ممکن است صاحب سبک شود. اما خلاقیت هنرمند و فکر و ایده او دیگر سیر مراتبی ندارد و همین نکته وجه تمایز اثر خلق شده هنرمند با دیگر آثار هنرمندان میشود.
عبدالحسینی سرفه میکند و به جایی در دوردست خیره میشود. انگار درحال منظم کردن دانستههایش است. بعد از مکثی که خیلی هم طولانی نیست، سکوتش را این طور می شکند: خامی و پختگی در عرصه هنر از همین دو عنصر نشات میگیرد. اینکه یک فکر خام است و یا به پختگی رسیده و یا اینکه فکر خوب است و به صورت خام اجرا شده و عباراتی نظیر اینها هم حاصل این نگاه است. برگردم به سوال حضرتعالی. در بسیاری از آثار ارسال شده به این جشنواره، تکنیکهای قوی و خلاقیتهای بالا از سوی هنرمندان جوان دیده میشد. دریکی دو مورد از جلسات داوری در این جشنواره از چند داور شنیدم که این کار چه کار خوبی است کاش این فکر زودتر به ذهن من میرسید و… اینها نشان پختگی آثار هنرمندان جوان معاصر ماست.
او معتقد است: گرچه هنرمندان جوان در عرصه حرفهای شدن پیشرفت قابل توجهی داشتهاند اما لازمه حرفهای ماندن در عرصه هنر، تلاش و کار مداوم و ایجاد روح جستوجوگری در ذهن و جان هنرمند است و امیدوارم که جوانان هنرمند اینگونه بمانند.
دبیری چندان مرتبه بالایی نیست!
این حرفهای عبدالحسینی نشان میدهد که او حسابی در موضع دبیری جشنواره قرار گرفته است. به همین خاطر، برای اینکه حال و هوایش را عوض کنم، از او میخواهم تا کمی از مرحله دبیر بودن پایین بیابد و همسطح بچههایی که برای سومین جشنواره هنر جوان کار فرستادهاند، بایستد: خوب، حالا آقای عبدالحسینی، بگویید که کار بچهها را چطور میبینید؟
عبدالحسینی در مقام دفاع از خودش بر میآید و می گوید: اولاً دبیری چندان مرتبه بالایی نیست قربان! یک سری کار برنامهریزی و پیگیری و اجرایی است. ثانیاً سطح آثار این دوره از جشنواره بسیار حرفهای بود. داوران رشتههای مختلف جشنواره هم بر این عقیده بودند که آثار ارسالی به این جشنواره حتی در قیاس با دیگر نمایشگاهها و جشنوارهها قابل توجه بوده است. گفتوگوهای ستاد خبری جشنواره و درج نظرات آنها در مطبوعات و خبرگزاریها، همگی بر این نکته دلالت دارند که نسل جوان امروز به سرعت به سوی حرفهای شدن گام برمیدارد و با کسب دانش هنری لازم و استفاده خلاقانه از موضوعات مورد نظر، آثار مناسبی با فرهنگ ایرانی – اسلامی را خلق میکنند. ما در این جشنواره برای هر رشته دو موضوع در نظر گرفتیم که عمدتاً ملی و یا مذهبی بودند و هنرمندان جوان الزاماً باید بر اساس موضوعات جشنواره خلق اثر میکردند و انصافاً هنرمندان جوان در خلق آثار موضوعی خوش درخشیدند.
نه مغرور شوید، نه رنجور
این طور که از ظواهر امر برمیآید، جوابهای عبدالحسینی خیلی جدی شده است. این هم به آنجا برمیگردد که او به رغم سهلگیریاش در زندگی شخصی، موقع کار تبدیل به چهرهای منضبط و دقیق میشود. با این حال، تمام این اوصاف بهانهای نمیشود که از او سوالی به طنز نپرسم: شما برای هنرمندان جوان چه پیامی دارید؟ عبدالحسینی با صدای بلند میخندد، جرعهای از چایش را مینوشد و بعد دوباره جدی میشود: از آنجا که در تمامی جلسات داوری به نظرات داوران و پیشکسوتان هنری حاضر توجه خاص داشتم، بد نمیبینم که بعضی از موارد ذکر شده در جلسات را در پاسخ به این سوال مطرح کنم؛ در یکی از رشتهها، هیات داوران بسیار سختگیرانه آثار مناسبی برای نمایشگاه را انتخاب کردند. حتی در این مرحله چند کار که به لحاظ ایده و تکنیک بسیار قابل توجه بود به خاطر ارائه نادرست مفهوم و یا اجرای ضعیف به نمایشگاه راه پیدا نکرد. تحلیل داوران این بود که اگر هر کاری پذیرفته شود، جوان هنرمند به زعم اینکه کارش از نظر هنرمندان و استادان تایید شده، همان مسیر را دنبال میکند و یا متوقف میماند. بسیاری از آثار هم به رغم اجرای بسیار قوی و ارائه نمایشگاهی، به دلیل خامی ایده و نپرداختن به اصل موضوع از دور نمایشگاه خارج شدند.
این که چندان جوابی برای سوال ما نشد! بالاخره او برای هنرمندان جوان چه پیامی دارد؟
پیام عبدالحسینی این است: من فکر میکنم که هنرمندان جوان نه باید از راهیابی به نمایشگاه وکسب عنوان و جایزه مغرور شوند و براین احساس باشند که به آخرین مرحله هنری رسیدهاند و نه از این که به نمایشگاه راه نیافتهاند، رنجور شوند. در هر حال، تلاش و کوشش، کار مداوم، مطالعه و مشق هنری، استفاده از نظرات استادان هنر و ایجاد روح جستوجو و نگاه خلاقانه به موضوعات، لازمه طی مسیر هنری است. در این مسیر نقش معلم و استاد هم از موارد تاثیرگذار بر ذهن و روح هنرمند جان است.
امیدوارم سیاستگذاریهای مدیران فرهنگی و هنری هم به گونهای باشد که هنرمند جوان با اطمینان و باور بنیادین و توجه به نکاتی که عرض شد، به حیات هنریشان جلوهای تازه بدهند.
برادر حاج محمود
وقتی به آنهایی که دستی بر آتش عکس و عکاسی دارند، میگفتیم که دبیر جشنواره هنر جوان، امیر عبدالحسینی است، می پرسیدند: چه نسبتی با حاج محمود عبدالحسینی دارد؟ جواب ما هم این بود: حاج محمود و امیر، برادر هستند. محمود عبدالحسینی از عکاسان شناخته شده درعرصه دفاع مقدس است و سالیان سال، عکاسی مطبوعاتی و تبلیغاتی هم در کارنامهاش دیده میشود. امیر از برادر بزرگش بسا چیزها آموخته است. ضمن اینکه شاگردی استادان حمید عجمی (خوشنویس و مبدع خط معلی) و دکتر مصطفی گودرزی (نقاش و استاد دانشگاه) هم در پیشینه او هست.
از هر انگشت عبدالحسینی یک هنر می بارد!
برادر محمود عبدالحسینی بودن، برای دبیری سومین جشنواره هنر جوان بودن، کفایت نمیکند. پس نگاهی به پرونده او بیندازیم تا ببینیم رسیدن به این جایگاه، چگونه به دست آمده است: امیر عبدالحسینی، فارغالتحصیل رشته تولید و گرایش کارگردانی فیلم از دانشکده صدا و سیماست. ضمناً کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی را از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران گرفته است. او مدیر هنری نمایشگاه ۲۰ سال انقلاب اسلامی درنقاشی معاصر ایران (۱۳۷۸- موزه هنرهای معاصر) و دبیر اجرایی نمایشگاه تصویری از آسمان – به مناسبت سال امام علی (ع) (۸۰-۷۹ موزه هنرهای معاصر) بوده است. او در دومین جشنواره هنر جوان به عنوان مدیر هنری، حضور داشته و تلاشی شبانهروزی کرده است. علاوه بر اینها، عبدالحسینی در سال ۸۱ مدیر هنری خانه کاریکاتور بوده و تا به حال در ۱۵ نمایشگاه گروهی در زمینه گرافیک شرکت کرده است. این موارد هم در کارنامه او دیده میشود: تقدیر در نخستین بیینال بینالمللی طراحان معاصر (۷۸) و برنده دیپلم افتخار و جایزه دوم طراحی نشانه برای گلزار شهدا (۷۹). به این فهرست طولانی، ساخت تیتراژ چندین سریال و مدیر تولیدی وبرنامهریزی برای چند فیلم مستند را هم اضافه کنید. ضمناً عبدالحسینی مقالات متعددی در نشریات تخصصی عرصه تجسمی به چاپ رسانده و حالا دبیر سرویس فرهنگ و هنر هفتهنامه نگاره هم هست.
تازه همه اینها یک روی سکه است و در روی دیگر سکه، با یک عبدالحسینی شوریده وشیدا روبهرو هستیم که تار و سه تار میزند و شاگرد استاد هوشنگ ظریف است. برای اینکه بیشتر از این شگفت زده نشوید، فقط این را هم بگوییم که عبدالحسینی از فعالان رشته رزمی آیکیدو است!
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.