برای پرندههای خیس
این یادداشت به یاد ۱۷۵ غواص شهید نوشته شد و سوم خرداد ۹۳ در روزنامه جامجم منتشر شد.
هنری که فراتر از هنر است
برای سوم خرداد و به یاد پرندههای خیس (۱۷۵ غواص آسمانی)
«هنرمند به جای همه آنان سخن میگوید که خود قادر به سخن گفتن نیستند.» این کلام سینماگری است به نام آندره تارکوفسکی که هنرمند را به مثابه یک پیامبر میدانست؛ چرا که هنرمند زیبایی را همراه با آیینی اخلاقی میآفریند.
کلامی عمیق و پخته است سخن فیلمساز نامدار روس، اما آنجا که هنرمند خود قادر به سخن گفتن نیست، تکلیف چه خواهد بود؟ آنجا که موضوع، بزرگتر از توان و داشتههای هنرمند است، چه باید کرد؟ فرض کنید که نویسندهای، نقاشی، فیلمسازی بخواهد عظمت و رنج و اندوه و ایثار آن یکصد و هفتاد و پنج پرنده خیس را بنویسد که بالبسته پرواز کردند به ملکوت آسمانها؛ چنین چیزی شدنی است؟ هنرمند و نویسنده هر چه بکوشد نمیتواند اقیانوس این واقعه را آن گونه که رقم خورده است در ظرف هنر و کلام بریزد. با این همه، جایی برای نومیدی نیست. زیرا که آموزههای ارجمند ما تعریفی جامعتر و رساتر از هنر ارائه میدهد و افعال بلندمرتبهای را برابر با هنر میداند. چنانچه پیر فرزانه ما امام خمینی فرمودند: شهادت، هنر مردان خداست. یا سید شهیدان اهل قلم، با این جمله حکیمانهاش به یادمان آورد: هنر آن است که بمیری پیش از آنکه بمیرانندت.
با این تعریف و تعبیر از هنر والا، دیگر نیازی نیست که شهادت آن غواصان دلیر ما به دستمایهای برای هنرمندان بدل شود؛ چرا که خود این رخداد و از جان گذشتن عاشقانه آنها، عین هنر و هنرمندی است.
جستوجویی در اندیشههای باستانی ایران و جهان نیز ما را به همین تعبیر رهنمون میکند تا از ناتوانی خود در به تصویر کشیدن شهادت این والامردان دچار غبطه و حسرت نشویم. چنانچه ریشه لغت هنر در زبان فارسی به معنای مرد نیک بوده است و مگر جز این است که این هنرمندان شهید غواص در دریای ایثار، نیکترین مردان روزگار خود بودهاند؟ از منظری دیگر نیز در آرمانشهر فلاسفه غرب و شرق و نگاه فیلسوفان اسلامی، هنری ارزشمند بوده که با خود فضایل اخلاقی به همراه داشته باشد؛ و این فضایل اخلاقی همان است که در شهادت این نظرکردههای بهشت خداوند، به زیباترین و متعالیترین شکل ممکن خود را به نمایش گذاشته است. حتی وقتی عقربه زمان را به جلوتر میکشیم، شهادت غواصان حماسهساز ما جز هنرمندی معنایی نمییابد. چنانچه در ایتالیای دوران رنسانس، زیبایی تنها در ذهن واقعیت دارد و در ادراک ذهنی ما آفریده میشود. حال اگر این آفرینش با آرمانی اخلاقی پیوند بیاید، نتیجه چیزی زیبا خواهد بود. آیا در باب عروج این یکصد و هفت و پنج شهید هم چیزی جز این دیده میشود که رکن اصلی هر پدیده هنری یعنی زیبایی را با آرمانی اخلاقی درهم آمیختهاند و هنر آفریدهاند؟
اکنون هم که سوم خردادماه دیگری از راه رسیده است، نمیتوان از هنرآفرینان آن حماسه عظیم سخن نگفت که انگار رسالتشان در دنیا چیزی نبود جز آمیختن زیبایی هنر با آرمانی اخلاقی. چه آنها که هنر شهادت را به انجام و فرجامی عاشقانه رساندند و چه آنها که با زبان هنر و به قدر وسع خود، رشادتها و دلیریهای آن زنان و مردان از جان گذشته را روایت کردند. مانند سید مرتضی آوینی که البته از هر دو جنبه هنرمند بود؛ هم توانست جانفشانیهای بالابلندان جبههها و مردمان خرمشهر را به زبان تصویر و قلم بیان کند و هم خود با شهادتش یک اثر هنرمندانه به یادگار گذاشت.
به جز او باید از هنرمندانی وارسته یاد کرد که به جای همه آنها که قادر به بیان حرف و حس خود نبودند، در باب این حماسه بزرگ دست به آفرینش زدند. نمونهها اندک نیستند. از باب مثال، مجید انتظامی و سمفونی عظیم خرمشهرش، ناصر پلنگی با دیوارنگاری و نقاشیهایش بر دیوارههای مسجد جامع خرمشهر، زندهیاد رسول ملاقلیپور و عکسهای بیبدیلش از خرمشهر، جاویدالاثر کاظم اخوان و عکسهای ماندگارش، غلامعلی کویتیپور حماسهسرایی که با حنجره زخمیاش آزادسازی این شهر را بدل به غروری جاودانه کرد، عکاسان و نویسندگان و شاعران پرافتخار دوران دفاع مقدس، نقاشان انقلاب اسلامی و بسیاری از هنرمندان متعهد دیگر.
اجر و ارج تمامی هنرآفرینان این عرصه، بیتردید در ملکوت اعلی محفوظ است. اگرچه آنان مستغنیتر از هر پاداش و هدیهای بودهاند و هستند، به قول شهید آوینی: بهشت ارزانی عقلاندیشان، امّا در عالم رازی هست که جز به بهای خون فاش نمیشود…
امیر عبدالحسینی
مدیر هنری، پژوهشگر و مدرس هنر
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.