برای مقدمه کتاب شاهکارهای خوشنویسی
این مطلب به عنوان مقدمه کتاب “شاهکارهای خوشنویسی” تألیف “دکتر حمیدرضا قلیچخانی” نوشته شد.
به نام کاتب هستی
ز بسکه معنی مکتوب عشق پیچش داشت
زبان خامه ما هر چه گفت لغزش داشت
دکتر سید حسین نصر اندیشمند معاصر در مقاله “پیام روحانی خوشنویسی دراسلام”، علاوه بر آنکه خوشنویسی را سرچشمه هنرهای تجسمی میداند، این هنر را تحریر کلام پروردگار بر لوح محفوظ میشمارد که در ساحت زمین بازتاب یافته است.
با این نگاه هیچ کدام از هنرها در تاریخ هنر ایرانی اسلامی به اندازه خوشنویسی مستعد پذیرش رنگ و بوی قداست نبوده است. شاید بتوان گفت که همنشینی این هنر با کلام وحی سبب شده تا خوشنویسی به این اندازه قدسی و معنوی جلوه داده شود. کلام آسمانی توسط خوشنویس صورت زمینی میگرفت و همین ترجمان وحی، تعالی هنر خوشنویسی را به دنبال داشت. در واقع خوشنویسی صورتی بود تا معانی کلام الهی جاودانه شود و همین ارتباط بین صورت و معنا باعث شد تا خوشنویسی اگر نتواند همسنگ معنای آسمانی باشد لااقل ظرف مناسبی باشد تا معانی عوالم باقی مظروف آن شود.
اگر کسی بخواهد خوشنویسی را از چنین منظری به نظاره بنشیند به حکم عقل و فطرت باید به آغاز و پیدایی این هنر رجوع کند؛ آغازی که مسلمانان آن را به مولیالموحدین امیرالمومنین علی(ع) نسبت میدهند. علاوه بر چنین سرمنشاء مقدس، عرفا و حکمای بسیاری، طی قرون متمادی در شرح قداست این هنر سخن گفتهاند. خوشنویسی با چنین پیشینهای است که از هنرهای دیگر متمایز میشود و به عمل خوشنویسی، بیش از آنکه به چشم ممارست و تمرین نگریسته شود به چشم سیر و سلوک و تهذیب نگاه میشود. از همین رو خوشنویس را نه به معنای متداول و امروزی که به معنای حقیقی کلمه هنرمند میدانند. به همان معنا که در عالم سنت از آن یاد میشود؛ یعنی هنر به مثابه فضل و کمال. از چنین منظری، خوشنویس هنرمندی است که با جهد و تلاش بسیار و با توشه معرفت، راه تعالی و کمال را میپیماید و هر چه فضل و کمال او افزونتر شود، خطوطی که مینگارد از صلابت بیشتری برخوردار است.
این جملات را از آن روی ذکر کردم تا بر ارزش و اهمیت آثار به جا مانده در تاریخ هنر خوشنویسی تأکید کنم. البته ما را مجال و زمان آن نیست که همه موزهها و مجموعههای جهان را ببینیم و به تماشای هنر اصیل خوشنویسی در آنها بپردازیم. اما اگر بخشی از آنها در یک کتاب گرد هم بیایند، تورق آن کتاب یکی از سادهترین راههای ممکن است تا آن آثار را به تماشا بنشینیم. این همان اتفاقی است که با انتشار کتاب شاهکارهای خوشنویسی رخ داده است. در این کتاب، بخشی از شاهکارهای قدمای خوشنویسی از موزهها و مجموعههای ایران و جهان گرد آمده و کنار هم نشانده شده است. البته به بخشی از این آثار دسترسی وجود نداشته و بخشی دیگر نیز از گزند باد و باران و گذر ایام در امان نمانده و از میان رفته است. با این همه، آنچه به جای مانده و در این کتاب قابل تماشاست، مجموعهای است چشمنواز و غروربرانگیز که هماکنون برای همیشه ماندگار شده است.
اما این ماندگاری و محفوظ ماندن، تنها حُسن این کتاب نیست، بلکه باید به این موضوع مهم هم پرداخت که از میان ۱۹ نوع خط شناخته شده فقط خط کوفی ریشه عربی دارد و مابقی یا ایرانی هستند یا ریشه در خوشنویسی ایران اسلامی دارند. حال، این کتاب میتواند مانند سفیری امین و مطمئن باشد و به جهانیان نشان بدهد خاستگاه و زادگاه این هنر اصیل در کشور ماست. بدین ترتیب، راه بر مصادرهی هنر خوشنویسی از سوی برخی کشورهای دیگر بسته میشود و این به هیچ روی دستاورد اندکی نیست.
کتاب شاهکارهای خوشنویسی از سویی دیگر نیز میتواند منشاء خیر و اتفاقاتی خجسته باشد. از این منظر که خوشنویسی و نگارگری ما به عنوان یک هنر سنتی در تمام دنیا خریدار و خواهان دارد؛ چون مبتنی بر اصالت و هویتی خاص است و ریشه و شناسنامه دارد؛ در صورتی که برخی هنرمندان ایرانی به دنبال هنری مدرن هستند که ریشهای ایرانی ندارد. در این میان، هنرمندانی در بازارهای جهانی موفقند که بتوانند در هنر خود سنت را معاصرسازی کنند. نقاشیخط نمونه قابل توجهی از این نگاه است که چون از دل هنر اصیل خوشنویسی برآمده، مخاطبانی مشتاق در همه جای جهان دارد.
نیاز به گفتن نیست که برای بهره بردن و سیراب شدن از چشمهی زلال سنت، باید نقشهی راه آن را دانست. به همین دلیل، این کتاب علاوه بر این که نمایشی است از هنر سنتی ایران در نزد جهانیان، میتواند چشمانداز و الگویی برای هنرمندان امروز ما باشد تا بهره بردن از اصالت و هویت آثار آن دست به معاصرسازی بزنند و هنری بیافرینند که ریشه در سنت دارد، اما امروزی و معاصر است.
اما آنچه گفته شد به معنای این نیست که تنها دل در گرو سنت داشته باشیم و از هنر معاصر غافل بمانیم. اتفاقاً همین کتاب با نمونههایی که از سیاه مشق در خود جای داده است، نشان میدهد که چگونه میتوان مدرن هم بود؛ زیرا که سیاهمشقها بیشتر جنبهی مشقکردن و تمرین داشتهاند و به همین دلیل هم خوانایی و انتقال پیام در آنها حرف اول و اصلی نبوده است. از این منظر، ترکیب و فرم در آنها اولویت بیشتری داشته و نشانگر آن است که این نوع از خوشنویسی، در آن زمان چه قدر از هنر امروزی ما جلوتر بوده است. شاید بتوان ریشههای ترکیببندیهای مدرن را در سیاهمشقهای چند قرن گذشته هنر اسلامی جستجو کرد.
بخشی دیگر از این کتاب ارزشمند به آثاری اختصاص دارد که معنا و مفهوم را از طریق کلمات خوشنویسی شده، منتقل ساختهاند و میتوانند گنجینهای از تعابیر دینی و جملات ادیبانه و حکمی و اندیشمندانه را به مخاطب امروز خود تقدیم کنند. فراموش نکنیم که اساساً اگر قرآن حکیم و آثار مذهبی و ادبی به روزگار ما رسیدهاند، از دغدغهی عاشقانه و همت مومنانهی همین خوشنویسان بوده است که حالا به سعی دکتر حمیدرضا قلیچخانی بخشی از آثارشان در همین کتاب گرد هم آمده است. سپاسگزار او هستیم و برای همهی آن کاتبان دلسوختهای که بی مزد و منت، هنر و حکمت اصیل اسلامی و ایرانی را ماندگار ساختهاند و پاس داشتهاند، آمرزیدگی و آسودگی در ملکوت اعلی طلب میکنیم.
امیرعبدالحسینی
پژوهشگر و مدرس هنر
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.