رفع تحریمها و اقتصاد هنر
این یادداشت به درخواست رسانهها با موضوع نقش تحریم در اقتصاد هنر نوشته و منتشر شد.
رفع تحریمها و یکی دو نکته در حوالی اقتصاد هنر
اول. برای سخن گفتن در باب اقتصاد هنر، ابتدا باید به یک تصور رایج و البته نادرست پرداخت که این مقوله را محدود و منحصر به خرید و فروش آثار هنرهای تجسمی(نقاشی، حجم، خوشنویسی و…) دانسته است. حال آنکه این گونه نیست و خرید و فروش آثار تجسمی تنها بخشی از اقتصاد هنر را شکل میدهد. اما چرا این تصور شکل گرفته است؟ چون نگارخانهداران، مدیران هنری، آرت دیلرها، دلالان، مجموعهداران، خریداران و واسطههای هنری بیشتر به این بخش پرداختهاند و به همین خاطر، بیشتر هم دیده و برجسته شده است. تصویری هم که از حراجیهای خارجی در این جا منعکس میشود، اکثراً به همین خرید و فروش آثار تجسمی معطوف شده است. اما آنها به سایر گونهها، محصولات و مصنوعات هنری و البته در مواردی هم به خرید و فروش عتیقه و ملک و ماشین و … میپردازند و گستره وسیعتری را برای فعالیتهای اقتصادی خود دیده و برگزیدهاند. بر این اساس هنگامی که از اقتصاد هنر سخن میگوییم نباید از شاخههای دیگر هنر از جمله سینما، تئاتر، موسیقی، ادبیات و هنرهای صناعی و سنتی غافل شویم که در موارد بسیاری اقتصادی پویا، سالم و سودآور را در آن عرصهها شاهد بودهایم.
دوم. پس از این اشاره مختصر اما ضروری باید به موضوع تحریمها پرداخت که دلیل این نوشته است. این واقعیتی است که در زمانه تحریمها مشکلی بابت اکسپوها، آرتفیرها و حراجگذاریها نداشتیم و علاوه بر ساماندهی برنامههای ملی، در رویدادهای بینالمللی این عرصه هم شرکت میجستیم؛ اما از بابت برپایی حراجیهای داخلی با نگاه بینالمللی دچار تنگنا و مشکلاتی بودیم؛ مشکلاتی از قبیل حمل و نقل آثار، بیمه آنها، جابهجایی ارز، حضور خریداران و مجموعهداران خارجی و …
طبیعی است که برداشته شدن تحریمها و شکلگیری تعاملات بینالمللی میتواند شرایطی را مهیا سازد که بتوانیم بسیاری از حراجیهای مهم هنری را داخل کشور یا حداقل در مناطق آزاد کشور برپا کنیم. چنانچه نگارنده این سطور قصد داشت تا پس از برگزاری دو دوره آرت اکسپوی تهران، اکسپوی کیش را در سال ۱۳۸۹ برگزار کند، اما به دلیل مشکلاتی در عرصه سیاست خارجی و البته تحریمها این اتفاق نیفتاد. اما اکنون و با مثبتتر شدن نگاه ما و جهان به همدیگر، میتوان چنین رویدادهایی را به سرانجامی خوش رساند.
سوم. بر اساس آنچه گفته شد، میتوان این پیشبینی قریب به یقین را داشت که برداشته شدن تحریمها شرایطی را فراهم سازد که نمود بینالمللی اقتصاد هنر به بهترین شکل ساماندهی شود. اما این نه تنها به معنای پایان راه نیست، بلکه اتفاقاً شروع مسیری صعب و دشوار است؛ چراکه این تغییر فضا طبیعتاٌ نمیتواند الگوهای نادرستی را که در اکسپوها، حراجیها و نمایشگاههای متعدد شکل گرفته است، تصحیح کند و اگر چنین فضاهایی به بیراهه رفته، با باندبازیهای مذموم همراه شده و الگوهای اشتباهی را از هنر ایران به جهانیان معرفی کرده است، با رفع تحریمها برطرف نشدنی نیست. به واقع اگر بار اقتصادی و تجاری و… هنر ما بیشتر از بار فرهنگی آن نمود پیدا کرده یا برخی هنرمندان جوان، خواسته یا ناخواسته، ابزاری برای پولشویی و ثروتاندوزی برخی دلالان هنری شدهاند، و یا اینکه بسیاری از آثار هنری کم عیار یا جعلی در حراجیها و اکسپوها ارائه شدهاند و…، گرهای نیست که با رسیدن به توافق هستهای و رفع تحریمها باز شود؛ بلکه نیازمند یک خانه تکانی اساسی در مفهوم اقتصاد هنر و رسیدن به راهکارهایی تازه است که به درستی هنر ایران را به دنیا معرفی کند و در عین حال، چرخه اقتصاد این عرصه را به نرمی و روانی بچرخاند. با این همه، میتوان و باید این شرایط جدید را به فال نیک گرفت و از آن پلی ساخت برای رسیدن به تعریفی دقیق از اقتصاد هنر و شکوفا کردن و اجرایی شدن این تعریف.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.