برای حسن یاقوتی
این مطلب برای حسن یاقوتی و با نگاهی به نقاشیهای او نوشتم و در شماره ۱۱ هفتهنامه نگاره در تاریخ ۲۸ مرداد ۸۵ منتشر شد.
آب، جانماز، پرنده
راحت است و بیپیرایه و نقاشیهایش نیز مانند خود او ساده و بیریا، بدون تلاش و کوشش برای به رخ کشیدن و یا مطرح نمودن خود. اگرچه او برای رسیدن به این منزلت سالهای سال تلاش کرده و روزگارانی را پشت سر گذاشته، اما گرایش و دلبستگیاش به سادگی از آثار نخستین او نیز نمایان است.
موضوع برای یاقوتی چندان تفاوتی ندارد. او به اقتضای نگاهی که دارد موضوعهای به ظاهر ساده را دستمایه کار خود قرار میدهد. همانند تصویرگری اشیایی که هر روز با آنها سرو کار داریم. کیف، کفش، سنگ، برگ، گلدان، باغچه، پرنده، جانماز، آب و چیزهایی از این قبیل که جزء تفکیک نشدنی از زندگی روزمره هستند. زبان تصویری خلق همین چیزهای ساده نیز همانند خود آنها بسیار موجز و خلاصه و تمثیلی است. در نگاه این نقاش هیچکدام از اینها جزییات تصویری ندارد. شاید تأکید او بر اشکال و فرمهای ساده و تصویرگری عاری از تکلف، اشاره بر این باشد که آنچه زندگی نام دارد و پیچیده و پر رمز و راز به نظر میرسد، همانند اشیایی ناچیز بسیار ساده است و در دسترس؛ مشروط بر آنکه ساده دیده شوند. تعمق و تأمل در همین سادگیهاست که دنیای بزرگتری را پیش پا گذارد. ساده دیدن موضوع، شیوه برخورد اجتماعی یاقوتی با هنر نقاشی را نیز مشخص کرده است. او بیشتر عمر خود را صرف معلمی و آموزش کرده تا خلق اثر. اغلب نقاشیهایش را نیز درکلاس درس و هنگام تعلیم به شاگردان کشیده و شاید از همین روست که آثار شاگردانش ردپایی از خود اوست.
نگاه ساده این نقاش فقط در برخورد با موضوعهای ساده و روزمره و در نقاشیهای طبیعت بیجان خلاصه نمیشود. او حتی زمانی که به سمت نقاشیهای مفهومی و بیان مستقیم وقایع معناگرا میرود، المانهای تصویری و عناصر بصری را در سادگی میبیند. یاقوتی در تابلوهایی که با موضوع دفاع مقدس ترسیم کرده از کشیدن صحنههای رزم و پیکار و مقاومت و دفاع پرهیز کرده و عناصر سمبولیک موضوع را به تصویر کشیده است. سجاده، پوتین، چفیه، قمقمه آب، لباس، تخته سنگ و المانهای بصری ساده دیگر که رزمندگان از آن استفاده میکردهاند در نگاه این نقاش اهمیت دارد و به تصویر در میآید.
در تابلوی یاد، یک چفیه، یک پوتین و یک جانماز مهمترین عناصر در شکل گیری تابلو هستند و فضاهای دیگر تابلو با شکل و فرم و رنگ و سکون خلق شده، بدون هیچ تزیین. یاقوتی با اینکه تحصیلکرده نقاشی است و در طراحی مهارت دارد، اما در کشیدن فرمهای تصویری وسواس چندانی روی ساخت و ساز ندارد. در تابلوهای طبیعت، او به راحتی و با چند لکه رنگی گلدان و باغچه را تصویر میکند اما در تابلوی دیگر، پوتین و چفیهای که بر بوم نقش بسته تغییر نگاه و قدرت طراحی او را آشکار میسازد. در آثار مفهومی و شبیه به این کافی است تا مخاطب از خود سوال کند که فضای خاص مورد نظر نقاش چه بوده است؟ و همین پرسش مخاطب است که نقاش را به نتیجه دلخواهش میرساند.
در اثر دیگری از او، باز یک رزمنده بسیجی، موضوع تابلو بوده است و غیر از رنگ عناصر تصویری، فضای اطراف تابلو بیرنگ است. استقامت تخته سنگ، پایداری و مقاومت بسیجی، پوتین خالی، فضای تصویری بدون افق و پس زمینه و نگاه بسیجی که از کادر تابلو نیز بسیار فراتر است هر کدام در پس سادگی خود معنای بیکرانی را منتقل میکنند.
در تابلوی شهید نیز، ماهی و پیوستن او به دریا نماد شهادت شده است. در نگاه نقاش، شهادت مرگی است که به معرفت و حیات دیگر منجر میشود. در این اثر، شهید در آب ایستاده و ماهی را از تنگ آب به دریا میسپارد. گویی پس از شهادت تولد دیگر را به تجربه مینشیند. حتی عزادارنی که در اثر دیگر یاقوتی در سوگ سالار شهیدان بر سرو سینه میزنند، همان قدر آرام و صبورند که رزمندهای در حال نیایش. نه شوری، نه کشمکشی، نه اتفاقی و نه حتی هیجانی ظاهری. انگار به ادای تکلیف مشغولند. بدون هیچ چشمداشتی و در سکوت و سکون. تنها حرکت اینگونه تابلوها را در پرچمهایی که به دست باد سپرده شدهاند میتوان احساس کرد.
در انتخاب موضوع نقاشیهای فیگوراتیو و پرتره باز همان نگاه دنبال شده است. پرتره حضرت امام (ره) و پرتره علامه طباطبایی دو نمونه از آثار یاقوتی در این گونه هنری است. صبوری و آرامشی که در چهره این دو پرتره ترسیم شده نمادی است از واقعیتهای عینی که زبانزد همگان بوده است. صبوری و آرامشی که صلابت را نیز نمایان میسازد.
در صمیمیت و سادگی آثار یاقوتی تردید نیست. اما عدم وحدت و نگاه متفاوت در بعضی از آثارش دیده میشود. شاید همین عدم و پرهیز از انسجام مجموعه و دنبال نکردن خط، ریتم و نگاهی واحد است که یاقوتی را در زمره هنرمندان صاب سبک قرار نمیدهد. تفاوتهای موضوعی، ساختاری و تکنیکی در آثارش به گونهای است که مخاطب اثر تنها با استناد به فضای کار نمیتواند صاحب قلم را بشناسد. البته در آثار دوران متأخر او که به محتوا و مفهوم به شکل مستقیم پرداخت نشده است، این خصوصیت کمرنگ شده است. آنجا که نقاش فرمها را در قالب هارمونی تصویری و ایجاد ریتم همسان بین اجزا متشکل تابلو خلق کرده به نوعی وحدت تصویری دنبال شده و نقاش به سبک و نگاه خاص دست یافته است. مجموع آثار سالهای اخیر با موضوعها و عناوین طبیعت به نوعی صورت ذهنی و زاویه دید او را منتقل مینماید.
همنشینی عناصر مادی و ملموس در کنار عناصر انتزاعی و فرمهای تجریدی و ارتباط متقابل این دو دسته عناصر از دیگر خصوصیات آثار یاقوتی است. عناصر دیگری که هم صورت مادی داشتهاند و هم شکل و فرم انتزاعی. عنصر رنگ در آثار یاقوتی اینگونه بوده است که گاه جزیی از عناصر مادی مطرح شده و در ملموس شدن و عینیت یافتن فضای مادی دخالت داشته است و گاه با تلالؤ گوناگون و اغلب با طیف سبز آبی فضای ذهنی انتزاعی را پدید آورده است.
اگر قرار باشد آثار حسن یاقوتی را در چند جمله تعریف کنیم میتوانیم بگوییم نگاهی شاعرانه همراه با سادگی در چینش عناصر تصویری با رنگهایی ملایم اساس شکلگیری نقاشیهای اوست. شاید این کلام سپهری – که یاقوتی میتواند متاثر از اندیشه و نگاه او باشد- توصیف مناسبی برای نقاشیهای ساده و شاعرانه یاقوتی باشد: “ساده باشیم، چه در باجه یک بانک چه در زیر درخت”.
اکنون که به شعر اشاره شد، میتوان در توصیف ادبی دیگر، آثار یاقوتی را به هایکوهای ژاپنی شبیه دانست. تصاویری از طبیعت و مفاهیم و موضوعات که آنقدر خلاصه و برهنه است که به اندیشهای مجرد و احساسی تند شباهت دارد.
گلی ندارم
آزادم که دیوانهوار فرو غلتم
به کردار بید
***
موعظه کنار راه
تمامش برایم بی معناست، اما نگاه کن
چه آرام است او
***
شکوه افتاده به شاخه باز میگردد
نگاه کن! پروانهای
***
پروانهها
مشتاقانه دنبال میکنند
حلقه گل روی تابوت را
***
نه آسمان و نه زمین
هیچ یک فقط دانههای برف
یکریز فرو میریزند
***
هیچ یک سخنی نگفتند
نه میزبان
و نه میهمان
و نه گلهای داوودی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.