برای اتو پینه
این مطلب به مناسبت نمایشگاه آثار اتو پینه در موزه هنرهای معاصر تهران نوشته شد و در کتاب نمایشگاه هم منتشر شد.
سفری به «رنگین کمان» اتو پینه
خلاقیتی که عین زندگی است
وقتی شارل بودلر، شاعر و نویسنده فرانسوی، میخواست درباره یکی از تابلوهای اوژن دلاکروا نظر دهد، نوشت: «در این تابلو، ما با اوج کار دلاکروا، یعنی با یکی از کاملترین نمونههای نبوغ در نقاشی روبرو هستیم.» چند سطر بعد هم عنوان کرد: «تناسب سبز و سرخ، روح را مینوازد.»
این تابلو، مارک اورل، امپراتور رومی را در حال مرگ نشان میدهد که فرزند جوان خود را به دوستان رواقیاش میسپارد. در این نقاشی، شگفتی بودلر، نه از مضمون تاریخی اثر است و نه از فرم و صورت آن، بلکه از رابطهی میان دو رنگ است. رنگ سرد و رنگ گرم.
همین جاست که جانمایه و یکی از اصول اساسی هنر، شکل گرفته و خود را نمایانگر میسازد: خلاقیت. به تعبیری این خلاقیت دلاکرواست که فراتر از ماجرا و محتوای تابلو، شارل بودلر و البته دوستداران هنر را شگفتزده میکند. اساساً زمانی راه هنر از غیر هنر جدا میشود که سه ویژگی «خلاقیت»، «ابداع» و «نگاه زیباییشناسانه» در آن دیده شود. آن چه هنر را از غیر هنر متمایز میکند، توجه و تاکید بر همین سه ویژگی است.
خلاقیت در هنر با ایجاد ارتباط آگاهانه میان ماده، فرم و معنا متجلی میشود. شاید بتوان خلاقیت در ماده را از سویی نوع بیان و مدیای هنری دانست و از دیگر سو همان عنصر مادی و مواد و متریال پدیدآورنده اثر را در ویژگی نگاه خلاقانه به ماده بررسی کرد. خلاقیت در فرم هم بر زبان تصویر و مدیریت چشم مخاطب مبتنی است. از منظری میتوان نگاه آکادمیک و بهرهمندی از عناصر و کیفیتهای بصری در کنار تسلط و مهارت تکنیکی را بخشی از نگاه خلاقانه به فرم و شکل هنری دانست. اما از اینها مهمتر، خلاقیت در معنا و مفهوم است که اساس شکلگیری یک اثر هنری به عنوان زبان ارتباطی جهانی را تشکیل میدهد. این همان بخشی است که به طور مستقیم به مخاطب منتقل میشود. یعنی بخشی است که مخاطب با آن، دیدار رو در رو و بیواسطه دارد. شاید عدهای گمان کنند که هنر جدید با توجه به تاکید بر فرم و شکل و گستردگی اجرایی، حرف کمتری در این عرصه دارد. اما درست به عکس، هنر جدید مخاطب را جزء سوم و اساسی اثر میداند و تنها زمانی اثر هنری را شایسته و خلاقانه میشمارد که مخاطب بتواند در ارتباط با آن، هم درسیر جریان سیال اندیشه خلاقانه هنرمند قرار گیرد، و هم خود به عنوان بخشی از کار هنری، برداشتی خلاقانه و بدیع از اثر و حتی هنرمند خالق آن داشته باشد. در این جاست که هنر جدید با همهی خلاقیت، ابداع و نگاه زیباییشناسانهاش پای به عرصهی معنا و مفهوم میگذارد. البته این معنا و مفهوم به همان گستردگی است که شارل بودلر از تابلوی دلاکروا درک و دریافت میکرد و حالا مخاطب امروزین با شناخت و نگاه و جهانبینیاش، میتواند بیواسطهتر و البته عمیقتر این خلاقیت و نوآوری در معنا را درک و دریافت کند.
ارتباط اثر هنری با بیننده و مخاطب اثر ویژگی دیگر آثار اتو پینه است. او به عنوان هنرمندی معاصر که در زمینهی هنر جدید کار میکند، طبیعتاً ارزش و اهمیتی ویژه برای مخاطب خود قائل است. به همین دلیل، در برخی از آثارش بیننده، جزئی از اثر میشود و انگار در شکلگیری و قوام آن، نقش دارد. “جلو آمدن خورشید” را میتوان بهترین نمونه برای این نگاه قلمداد کرد. همان چیدمان بزرگ در بخشی از نمایشگاهش در موزهی هنرهای معاصر تهران که با بهرهمندی از امواج نور و جلوههای صوتی با پخش تصاویر آثار این هنرمند از طریق ویدیو پروجکشن، ترکیبی از نور و صدا و سایه مخاطب پدید میآورد. این جاست که مخاطب در مواجهه با اثر، درون آن قرار میگیرد و بخشی از چیدمان و یا اجرای آن میشود. این همان نگاهی است که در ادبیات مدرن نیز دیده میشود که خواننده بخشی از متن است و بدون او، نوشته به کمال نمیرسد. اتوپینه با چنین منظری، در بخشی از کارهای خود، بیننده را در شکل دادن به فرمها و سایهها مشارکت میدهد. بدیهی است که در چنین عرصهای، دیگر میان مخاطب عام و مخاطب خاص فرقی نیست و هر بینندهای با هر میزان درک و شناخت از هنر، میتواند جزئی از اثر هنری اتوپینه شود. همین موضوع به جذابیت کارهای او کمک شایانی میکند و دیوارهای مذموم و موهومی را که بین انواع مخاطبان میکشند، برمیدارد.
یکی دیگر از جنبههای جذاب و جالب توجه آثار اتوپینه، بهرهگیری او از رنگین کمان است که عنوان نمایشگاهش در موزه هنرهای معاصر تهران نیز هست. این پدیدهی زیبا، در همه جای جهان شناخته شده است و به عنوان نماد و نشانهی بینالمللی، میتواند زبان گویای هنرمند در هر سرزمینی باشد. اگرچه نمیتوان از این نکته نیز غافل شد که رنگین کمان در هر فرهنگ و قومی دارای معانی مختلفی است و تعابیر متفاوتی درباره آن وجود دارد. چنانچه در فرهنگ و سنت ما تا حدودی صبغهی دینی به خود میگیرد یا در افسانهها و داستانها و مثلهای ایرانی به شکلی دیگر خود را نشان میدهد. اما همین تمایزات و تفاوتها در نگرش به رنگین کمان باعث شده است که در میان آثار اتو پینه به عنوان یک عنصر پیوند دهندهی تمدنها خود را نشان دهد. چرا که همه مخاطبان با هر فرهنگ و ذهنیتی را گرد یک عنصر واحد یعنی رنگین کمان، جمع میکند. رنگین کمانی که با تمامی جلوههای رنگی و فرم منحنی خود، دو نقطه جغرافیایی را به هم متصل میکند.
اما از دریچهای دیگر نیز میتوان به این نمایشگاه نزدیک شد و در هوای مطبوعش نفس کشید؛ شروع نمایشگاه با آثاری است که رنگ و نور از آنها فوران میکند، آن هم رنگها و نورهایی زنده و پر انرژی. اما هر چه در این سفر ادیسهوار، به سمت پایان نمایشگاه میرویم، کمکم به تاریکی و تیرگی میرسیم که اثر “گلهای اندوه” اوج آن است. در واقع، چیدمان و سیر نمایشگاه، تمثیلی از زندگی است که از نشاط و سرزندگی جوانی شروع میشود و به تاریکی و اندوه مرگ میرسد. اما این پایان نمایشگاه و کار اتو پینه نیست و او با امیدواری، مخاطب را از ورطهی مرگ عبور میدهد و دوباره او را به پایههای رنگین کمان میرساند؛ گویی که چرخهی حیات در زایشی ابدی است و مرگ نمیتواند نقطهی پایانی بر آن باشد. تنوع و گستردگی آثار نیز روایتهای متعددی از این چرخه زندگی است.
البته این تنوع و گونهگونی آثار اتو پینه از همان پیوند خلاقانهای سرچشمه میگیرد که او در ارتباط میان فرم، ماده و معنا ایجاد کرده است و یکی دیگر از جنبههای جذابیت آثار اوست. چنانچه تمام جلوههای هنر جدید از جمله هنر چندرسانهای، هنر چیدمان، هنر اجرا، ویدیو آرت و استفاده از نور و گوی و آتش و هوا در کنار تکنیک انحصاری گوآش آتش و نمونههای کمنظیر از تکنیکهای چاپ دستی در نمایشگاه دیده میشود. بدین شکل که ابتدا آثاری با تمرکز بر نور، پیش روی بیننده قرار دارند. سپس عنصر رنگ است که خودنمایی میکند و در ادامه، آثار حجمی و چاپی است که در نمایشگاه به معرض نمایش گذاشته شده است. اتو پینه با این تنوع تکنیکی و گستردگی ماده و فرم این گونه بیان میکند که زبان هنر در خدمت بیان پیام است و تمام مهارتهای هنری و تکنیکهای خلاقانه فردی ابزار معنایی اثر هنری قلمداد میشوند.
“اصفهان-نور درونی” نمونه شکوهمند دیگری از نگاه خلاقانه در ماده، فرم و معنای هنری است. این اثر که با الهام از گلدستهها و منارههای مساجد در معماری اسلامی ساخته شده است از مجموعه چیدمان حجمهای شیشهای است که با استفاده از رنگ و شکل مناسب و بهرهمندی از نگاه متقارن و جلوههای نوری ساخته شده است. در این اثر، انتخاب خلاقانه ماده هنری(چیدمان-حجم-شیشه-نور)، در کنار خلاقیت در بهکارگیری عناصر و کیفیتهای بصری شکل دهنده اثر(رنگ، فرم، تعادل، تقارن، ریتم،ترکیببندی) و استفاده از بیان تمثیلی با رعایت ایجاز و تجرید، نگاه خلاقانه ناب در انتقال یک مفهوم مقدس را نمایان ساخته است.
میتوان همچنان دربارهی مسائل و موضوعات مهم نمایشگاه اتو پینه سخن گفت، از جمله نگاهی عرفانی متاثر از دیدگاه فلسفی که در آثار او دیده میشود یا تاثیر فرمالی که این هنرمند آلمانی از سینمای اکسپرسیونیستی کشور خود گرفته است. اغراق در نمایش، دقت به جزییات، تاکید بر تقارن، تضاد در تکنیک، پرهیز از بیان روایی در کلیت آثار را میتوان بخشی از تاثیرپذیری این هنرمند در فرم اجرایی دانست. اما بیتردید تماشای این آثار خلاقه و بدیع، بیشتر و بهتر از هر سخنی، گویای آنهاست. پس شاید بد نباشد که تنها گفته شود نمایشگاه «رنگین کمان» یکی از نمایشگاههای خوب و اثرگذار در دو دههی اخیر بوده که موزهی هنرهای معاصر تهران اقدام به برپایی آن کرده است. در واقع، بازخورد مخاطبانی که این نمایشگاه را دیدهاند، نشان میدهد که آنها با درک و دریافت پیام اتو پینه از نمایشگاه خارج شدهاند. اساساً درک پیام، مهمترین هدف یک اثر هنری است که فارغ از تکنیک و فرم و مهارتهای هنری، برای مخاطب رخ میدهد و نمایشگاه آثار اتوپینه نمونه کاملی از این رویکرد است. در اینجاست که اثر هنری مرزها را طی میکند تا در قالب یک رسانه موثر پیام و معنایی را منتقل کند و از اشتراکات و افتراقات سخن گوید. به واقع، همان خلاقیت در معنا به عنوان مهمترین وجه تمایز هنر از تکنیک و مهارت صرف -که در ابتدای این نوشته به آن اشاره شد- به شکل مناسب در این نمایشگاه متجلی شده است.
امیر عبدالحسینی- پژوهشگر و مدرس هنر
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.