Ahmet Aykanat-Turkey

پسر پدر بودن

در اهمیت ژن‌ها

پدرِ پسر بودن یا پسرِ پدر بودن؟ مسئله این است!

توجه:

۱- خواندن این مطلب برای پسرهای زیر ۱۸ سال مضر است و احتمال بدآموزی وجود دارد.

۲- به غیر از شخصیت‌های کارتونی مورد اشاره در متن، سایر اسامی و اشخاص مذکور استناد قانونی ندارد و زاییده تخیل نگارنده است.

در آن زمان‌ها که تلویزیون –همان رسانه ملی خودمان- برنامه‌های خوب بیننده‌دار پخش می‌کرد، برنامه‌های کودک شبکه یک و دو از اقبال و استقبال قابل توجهی برخوردار بود. البته در همان ایام هم که یادش به خیر‌ باد، تولید ملی و کالای ایرانی اهمیت نداشت و بخش عمده‌ای از برنامه‌های خوب و پرمخاطب رسانه مذکور در زمره واردات فرهنگی برشمرده می‌شد.

از آن‌جا که خارجی‌ها می‌دانستند فرهنگ‌سازی و آینده‌سازی از دوران کودکی نشأت می‌گیرد، برنامه‌هایی را می‌ساختند و به رسانه ما می‌فروختند که به درد آیند‌ه‌مان هم بخورد.

الغرض؛ این‌گونه بود که کارتن جذاب “پسر شجاع”، جزیی از فرهنگ وارداتی و پراستقبال ما شد و چون آن موقع “واتس‌آپ” و “تلگرام” و “سروش” و “فیلترشکن” هم نبود که روشنگری کند و پته معاندین و بدخواهان را به روی آب بریزد، ما با عشق و علاقه زیادالوصفی زل می‌زدیم به داستان “پسر شجاع و پدرش”. از هم‌اینجا بود که “پدرِ پسر بودن” و یا “پسرِ پدر بودن” برای ما داستان قشنگی را شکل‌ می‌داد و ما در فکر پدرهایمان فرو می‌رفتیم و آن‌قدر عمیق فرو می‌رفتیم که متوجه نمی‌شدیم چرا بابای پسرِ شجاع اسم ندارد و او را تنها “پدرِ پسرِ شجاع” صدا می‌کنند و این سوال هم به ذهنمان نمی‌آمد که قبل از این‌که “پسرِ شجاع” به دنیا بیاید پدرش را با چه نامی صدا می‌کردند؟!

بگذریم؛ تاریخ شفاهی به ما می‌گوید که ظاهرا آن موقع‌ها “آقازاده سالاری” به مانند امروز رواج نداشته و در شیوه سنتی “بابازاده محوری” از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است. یعنی پسرها آن‌قدر شاخ و گولاخ  بودند – در فرهنگ ادبیات معاصر به معنای پسر خوب و منزه و پاک‌دامن و خوش گفتار و خوب کردار و نیک فرجام آورده شده است – که باباهایشان را از روی شاخ و گولاخ بودن پسر می‌شناختند و از همین روی “پدرِ پسر بودن” نقل رسانه‌های آن روزگار بوده است.

اما با گذشت زمان و تغییرات ژنتیکی ناشی از “تحولات علمی پدافند غیرعامل” و “باروری زودهنگام ابرهای باران‌زا” این فرآیند انسان‌شناسانه تاریخی، دچار وارونگی و باژگونی شده است. (باژگونی همان گونی‌هایی است که باژزده شده‌اند. این فرایند پیچیده به زبان ساده بدین معنی است که ژن‌ها جابه‌جا شده‌اند!)

   

در حال حاضر دقیقاً مشخص نیست چرا این اتفاق افتاده و چه دست‌هایی پشت پرده بوده است. البته نگارنده تلاش کرد چرایی آن را بیابد و برایتان شرح دهد. اما با مهربانی و لبخند به او گفتند که این‌ اسناد دارای طبقه‌بندی محرمانه است و ۳۰ سال دیگر که از این طبقه‌بندی خارج شد، مفاد آن بر همگان روشن خواهد شد. به هر حال باید بپذیریم که این جابه‌جایی بر اساس قانون شصتم “ژنوتون” صورت گرفته است. ژنوتون پسر عمه ناتنی نیوتن-دانشمند معروف- بوده که به دلیل دعوای ژنتیکی و جهش بیش از حد ژن‌های پدرانشان، هم تاریخ زیست‌شان دستکاری شده و هم اختلافات عمیق خانوادگی پیدا کرده‌اند که البته این موضوع خانوادگی است و به ما ارتباطی هم ندارد. در هر حال این قانون بر این اصل صحه می‌گذارد که “ژن‌ها –چه بد و چه خوب- از بین نمی‌روند بلکه از مغز پدری به قلب پسری منتقل می‌شوند!”. ظاهرا انتخاب این دو عضو حیاتی در این قانون به خاطر شرافت قانون‌گذار و توجه به هنجارهای جامعه بوده است!

درست در همین زمان است که پدر، “ژن” را به پسر می‌دهد و در عوض – برمبنای داد و ستد – مقام “شاخ و گولاخ” را از او می‌گیرد و به خود اختصاص می‌دهد. پس از این دوره باژگونی، پسرها را از پدر می‌شناسند و “پسرِ پدر بودن” در زمره ۳ شغل پردرآمد –اما سخت و خطرآفرین- قرار می‌گیرد. 

اینجاست که این “انتقال ژنی” سبب می‌شود تا “پسرِ پدر بودن” مجوزی باشد برای هر گونه رفتار کاسب‌کارانه، سودجویانه، عدالت ستیزانه، زورگویانه، خوش‌تیپانه، “ددیمنیشیانه” و البته زندگی اشرافانه و مرفهانه؛ و ضریب نفوذ این مجوز هم تا قلب‌های مردم همیشه در صحنه ریشه بدواند.

اما ماجرا در حد مسائل عمومی باقی نمی‌ماند و با انگیزه و نگرش تخصص‌ محوری، مرزهای تخصص را هم در‌ می‌نوردد و “پسرانِ پدرانِ فوق تخصص” ایجاد می‌شود.

پسرانِ پدرانِ سیاسی، پسرانِ پدرانِ اقتصادی، پسرانِ پدرانِ اجتماعی، پسرانِ پدرانِ کارآفرین، پسرانِ پدرانِ علمی، پسرانِ پدرانِ فرهنگی، پسرانِ پدرانِ توزیع مناصب و نوع خیلی خطرناک آن یعنی “پسرِ پدرِ پسرِ شجاع”؛ بخش کوچکی از تبارشناسی و گونه‌شناسی”پسرانِ پدرانِ فوق تخصص” را تشکیل می‌دهند.

با توجه به پایان رسیدن زمان، توضیح در مورد گونه‌های پسرِ پدرشناسی را به برنامه دیگر موکول می‌کنم. البته توضیح نوع آخر این تبار و گونه، به دلیل تردد روی خطوط قرمز فقط از طریق فضاهای غیرمجاز، مجاز است. تا نوشتاری دیگر به درود.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سیزده − 10 =