اجرای موسیقی در ویژه برنامه آوای غدیر

برای برنامه شبی در کهکشان‌ها

این یادداشت را به مناسبت اجرای نمایش بزرگ میدانی “شبی در کهکشان‌ها” در بوستان ولایت به کارگردانی “بهزاد بهزادپور” نوشتم

هنر معاصر در خدمت ارزش‌های معنوی

در حوالی برنامه «شبی در کهکشان‌ها»

یک میز بزرگ گذاشته‌اند وسط صحنه که دو طرفش یک مرد و یک زن روبه‌روی هم نشسته‌اند. نور بنفش غلیظی بر صحنه می‌تابد و یک موسیقی عجیب و وهم‌آلود هم در فضا منتشر است. مرد سرش را روی میز گذاشته و گویا خوابیده. زن هم همین طور. وسط میز یک آکواریوم هست و ماهی قرمزی که در آن است باید این نور و موسیقی را تحمل کند. مرد از جایش برمی‌خیزد و با پارچی که کنار آکواریوم گذاشته‌اند، در آکواریوم آب می‌ریزد. بعد برمی‌گردد سرجایش و دوباره به خواب می‌رود. در پس‌زمینه هم تصاویری از کویر و باران و طبیعت به روی دیوار می‌افتد. همین و دیگر هیچ.

این نمونه‌ای بود از یک اجرای ویدئو آرت که در یکی از مراکز هنری دیدم. همیشه بر این گمان بوده‌ام که به دلیل سابقه تحصیلی و کاری و البته علایقم، اندکی از هنر جدید سر درمی‌آورم و با آن بیگانه نیستم. اکنون هم قصدم تخطئه‌ آثاری مثل نمونه‌ای که در بالا ذکر کردم، نیست. به هر حال، مخاطب خاص هم خوراک فرهنگی و هنری می‌خواهد؛ اگرچه خود من نتوانستم با این کار ارتباط برقرار کنم و فقط بعد از وقتی که از آن اتاق بنفش وهم‌آلود درآمدم، فهمیدم این کار در مورد خطر خشک شدن دریاچه‌ ارومیه بوده است! با این حال، همان‌طور که گفتم، روی سخنم نقد این‌گونه کارها نیست؛ بلکه می‌خواهم با این مثال به ذکر کاری بپردازم که با عنوان «شبی در کهکشان‌ها» در بوستان ولایت اجرا شد. هر چه‌قدر که آن ویدئوآرت‌ها مخاطب خاص و نخبه را مد نظر دارند، این کار ترکیبی عظیم، رویکردش به عامه مخاطبان است. نکته هم همین جاست؛ بیشتر کارهایی که از تلفیق نور و تصویر و موسیقی و … اجرا می‌شوند، حال‌وهوایی روشنفکرانه دارند و مخاطب فرهیخته را هدف گرفته‌اند، اما «شبی در کهکشان‌ها» با رویکردی کاملاً متفاوت، از همان ابزارها بهره می‌جوید، ولی در خدمت همین مردم کوچه و بازار. از این منظر، «شبی در کهکشان‌ها» یک استثناست و نسبت به یکی دو نمونه قبلی همین کارگردان هم ویژگی­های متمایزی دارد. حتی از نظر محل اجرا هم هنرهای جدید (هنر اجرا، هنر مفهومی، هنر چیدمان، بازی سایه، ویدئوآرت‌ها و …) و سایر کارهای خاص معمولاً از مرکز شهر به بالا و برای معدود مخاطب خاص خود اجرا می‌شوند، اما «شبی در کهکشان‌ها» محل اجرای خود را در جایی تعیین کرده است که مخاطبان آن از نظر فکری و فرهنگی و حتی اقتصادی با آن مخاطبان کارهای نخبه‌پسند تفاوت دارند.

حالا باید دید که این کار چه ویژگی‌هایی داشته است که توانسته موفق به جلب نظر عموم بینندگانش بشود و هر شب جمع کثیری را به بوستان ولایت بکشاند. بی‌تردید اولین نکته در درونمایه و موضوعی است که برای آن انتخاب شده است. این حقیقتی است که عموم مردم ما به رغم مدرن شدن زندگی‌ها و تغییرات زیستی، همچنان شیفته و دلبسته مفاهیم و معانی بلند مذهبی و معنوی هستند؛ این همان چیزی است که سازندگان «شبی در کهکشان‌ها» به فراست دریافته‌اند و به عنوان جانمایه کار خود برگزیده‌اند؛ آنها صحنه‌هایی از خلقت حضرت آدم(ع) تا بعثت حضرت رسول اکرم(ص) را با همین تلفیق نمایش و نور و موسیقی و تصاویر به نمایش می‌گذارند؛ برخلاف عمده کارهای محیطی که مفاهیم و اندیشه‌های انتزاعی را به شکلی مجرد و پیچیده به تصویر می‌کشند. پس به همین خاطر است که مخاطب فراوانی با طیب خاطر و رضایت به تماشای «شبی در کهکشان‌ها» می‌آید، چرا که مولفه‌ها و خطوط اصلی روایت آن را می‌شناسد و علاوه بر آشنایی با آنها به این مولفه‌ها علاقه‌مند است.

دیگر آنکه «شبی در کهکشان‌ها» پس از بخش مذهبی خود در نهایت به سراغ دفاع مقدس می‌رود که البته این بخش هم بی‌ارتباط با روایات و قصه‌های دینی نبوده و یادآور همان رشادت‌ها و فداکاری‌ها و ایمان بزرگان دین ماست. این عرصه نیز برای مخاطبی که هنوز دل در گرو ارزش‌ها دارد و مفاهیم متعالی دفاع مقدس را می‌شناسد و می‌فهمد، جذاب است. «شبی در کهکشان‌ها» به دلیل انتخاب همین مضمون و درونمایه معنوی و انسانی از روایات دینی و دفاع مقدس، توانسته است این خیل مخاطب را با خود همراه و همدل کند. اما همین جا ذکر این نکته ضروری است که اگر همین مفاهیم به شکلی کلیشه‌ای یا همان شیوه‌های متداول صحنه‌ای اجرا می‌شد، شاید نمی‌توانست این گونه با مخاطب ارتباط برقرار کند، چرا که آن شیوه‌ها برای مخاطب، تکراری شده‌اند، اما او با برنامه «شبی در کهکشان‌ها» با شیوه‌ای از اجرای یک اثر آشنا می‌شود که شاید پیش از این ندیده بوده -به این دلیل که بیشتر و پیشتر در خدمت مخاطب خاص و روشنفکر بوده است-  اما حالا برای چنین کاری  استفاده شده است. در یک کلام می‌توان گفت «شبی در کهکشان‌ها» نمونه مناسبی از به خدمت گرفتن ترکیبی از هنرهای معاصر و جلوه­‌های ویژه برای نمایش مفاهیم عمیقی است که ریشه در سنت‌ها و باورهای ما دارند.

با این همه، این تمام نگاه به این برنامه نیست و باید به آسیب‌شناسی آن هم پرداخت. البته همان گونه که عنوان شد،«شبی در کهکشان‌ها» جزو اولین نمونه‌­های این رویکرد است و حالا که توانسته هر شب جمعیت مشتاق فراوانی را به تماشای خود دعوت کند، باید برای ادامه مسیرش نقشه‌ای روشن‌تر و دقیق‌تر ترسیم کند. مثلاً اگر این کار بیشتر بر حکایات و قصه‌هایی مالوف و مانوس با ذهن مخاطب تکیه داشت، می‌توان برای نمونه‌های بعدی به سراغ روایاتی ناشتاخته‌تر از قصص قرآنی و داستان‌های پیامبران رفت. یا حالا که این مخاطب تازه برای نمایش ترکیبی پیدا شده است، می‌توان در صحنه‌آرایی، انتخاب موسیقی، جلوه‌های ویژه و … از مولفه‌های مدرن‌تری بهره برد و ذهن تماشاگر برنامه را برای درک جلوه‌‌های هنر امروزین آماده‌تر ساخت. البته همین‌جا خوش دارم بگویم که جلوه‌های ویژه «شبی در کهکشان‌ها» خاصه در  بخش بازخوانی دفاع مقدس از نقاط قوت آن به شمار می‌رفت و یکی از جنبه‌هایی بود که بیننده کار را به شوق و شگفتی وا می‌داشت. مدیریت و هدایت این خیل عظیم بازیگران – که جزو بازیگران حرفه‌ای هم به شمار نمی‌روند- به همراه نوآوری در اجرا و ساخت دکور و فضاسازی­‌های صوتی و تصویری هم یکی دیگر از برجستگی‌های آن به حساب می‌آمد. این است که چنین پیشنهادهایی مثل انتخاب روایات کمترشناخته‌شده و یا تقویت خط روایی و جنبه‌­های نمایشی، برای آینده است و آنچه الان باید بر آن تاکید کرد همین اجرای «شبی در کهکشان‌ها» است و تجربه خوشایندی که در بهره‌گیری از جلوه­‌های هنر جدید و هنر معاصر برای نمایش ارزش‌های سنتی و معنوی داشته است.

امیر عبدالحسینی

مدیر هنری،‌پژوهشگر و مدرس هنر

معاون هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 × سه =