پوستر نمایشگاه خیالی نگاران - فرزاد ادیبی

خیالی‌نگاران

پس از تجربه موفق نمایشگاه استادان بزرک نستعلیق و بهره‌مندی از آثار مجموعه‌داران بخش خصوصی برای برگزاری نمایشگاه مرجع، بر آن شدم تا نمایشگاهی از شاهکارهای نقاشی قهوه‌خانه و نقاشی پشت شیشه را با بهره‌مندی از آثار مجموعه‌داران در موزه هنرهاي معاصر تهران برگزار کنم. این پیشنهاد با استقبال محمود شالویی مدیر کل وقت هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روبرو شد و به سرعت مقدمات برگزاری نمایشگاه خیالی‌نگاران با دبیری من آغاز شد.

از دکتر عبدالمجید حسینی‌راد، نعمت‌الله کیکاووسی، صادق تبریزی، هادی سیف و محمدحسن حامدی دعوت کردم تا مرا در شورای سیاستگزاری نمایشگاه خیالی‌نگاران همراهی کنند و مانند همیشه از محبت و حمایت و همراهی این بزرگواران بهره‌مند شدم.

مهدی مرادی و محمدرضا فراهانی هم چون همیشه برای امور اجرایی در کنارم قرار گرفتند و جمع‌آوری آثار و شاهکارهایی از نقاشی قهوه‌خانه و نقاشی پشت شیشه آغار شد و نمایشگاه خیالی‌نگاران از ۲۰ اسفند ۸۸ تا ۳۰ اردیبهشت ۸۹ در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد.

شامگاه ۲۰ اسفند ۸۸ موزه هنرهای معاصر تهران ميزبان هنرمندان و مسئولاني بود كه براي افتتاح نمايشگاه خيالي‌نگاران كه به نمايش آثار نقاشي قهوه‌خانه‌ای و نقاشي پشت شيشه اختصاص داشت، جمع شده بودند. اين رويداد كه آخرين نمايشگاه دوره‌اي موزه هنرهاي معاصر تهران پيش از تبديل آن به موزه‌ای دائمی به شمار می‌رفت، اولين تجربه حميد شاه‌آبادی به عنوان معاون هنري وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در افتتاح يك نمايشگاه هنري هم به شمار مي‌آمد. در اين نمايشگاه كه تا ۳۰ ارديبهشت ۸۹ برقرار بود، ۲۵۰ تابلو از هنرمندان بزرگي چون محمد مدبر، حسين قوللر آقاسي، عباس بلوكي فر، حسن اسماعيل‌زاده، فتح‌الله قوللر، محمد حميدي، حسين همداني و احمد خليلي به نمايش گذاشته شده است. این آثار از مجموعه‌های شخصی دکتر جهانگیر کازرونی، صادق خرازی، محمدحسن ملک‌مدنی، فریال سلحشور، صادق تبریزی، سیدحسن هاشمی، گیتی قطبی، هادی سیف، نعمت‌الله کیکاووسی، جواد عقیلی و دیگر مجموعه‌داران گرانقدر بخش خصوصی انتخاب و به امانت گرفته شده بود. همچنین آثاری ار گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران، موزه هنرهای زیبای سعدآباد، فرهنگسرای نیاوران و بنیاد حسن اسماعیل‌زاده (چلیپا)، برای این نمایشگاه انتخاب و ارائه شد. در بخش جنبی این رویداد هم از محمد فراهانی و علی اکبر لرنی آخرین بازماندگان نقاشی قهوه‌خانه تجلیل شد.

در متنی که به عنوان سخن دبیر نوشتم و در ابتدای نمایشگاه نصب شده بود، نمایشگاه خیالی‌نگاران را به این شکل معرفی کردم:” هر دورانی هنر خاص خود را دارد؛ هنری که فرزند زمان خویش است و روح حقیقی آن که برگرفته از فرهنگ و نیاز آن دوران است، هرگز تکرار نمی‌شود و آنچه مشابه‌اش پدید می‌آید، همواره بدلی است، حتی اگر هنرمندانه باشد. شاید به همین خاطر است که حفظ، نگهداری و انتقال هنر هر دوران، به مثابه مراوده میان نسل‌ها، از اهمیتی غیرقابل انکار برخوردار است. چراکه این کار در واقع یکی از مهم‌ترین راه‌های شناخت فرهنگ، اجتماع و عقاید مردم هر دوره‌ای است.

نقاشی قهوه‌خانه فرزند عهد صفویه بود؛ اما در اواخر دوره‌ی قاجار بود که به طور جدی به تاریخ نقاشی ایران پیوست. درهمین دوران نیز بود که به «خیالی سازی» شهرت یافت و قواعد و اصولی بیش از ترسیم پرده‌های مذهبی و عاشورایی پیدا کرد.

اما از حیث اجتماعی، کارکرد این هنر را می‌توان بیرون کشیدن نقاشی از کسوت درباری دانست. این‌گونه بود که هنر نقاشی به مکان‌هایی چون قهوه‌خانه‌ها و حسینیه‌ها برده شد که متعلق به عامه‌ی مردم بودند؛ اگرچه بخشی از این کارکرد اجتماعی، پاسخ به نیازجنبش آزادی‌خواهی مشروطه برای نزدیک شدن به فرهنگ مردم بود. قهوه‌خانه یعنی محل تلاقی تیپ‌ها و طبقه‌های مختلف اجتماعی و آنچه در این هنر همواره مطرح بوده است، مضمون و معنایی بر اساس تصورات همین مردم و روایت صمیمانه‌ی اعتقادات آنها بوده است. شاید بتوان وجه دیگری از مردمی بودن این هنر را در دوری‌اش از شیوه‌های آکادمیک و عدم حساسیت به فرم و نور و رنگ دانست. نقاشی قهوه‌خانه، همواره هنری قاعده‌مند در عین بی‌قاعدگی بوده است و از قاعده‌های معمولش می‌توان به مواردی مثل بزرگ‌تر تصویر کردن قهرمان‌ها، خیال‌پردازی در عین روایت‌گری، حوصله، دقت و سادگی اشاره کرد.

اما این نقاشان بی‌مدعا در دهه‌ی ۲۰ و ۳۰، یعنی همان دورانی که هنرمندان مدرن پا به عرصه گذاشتند،کم‌کم جایگاه گذشته‌ی خود را از دست دادند و در سایه‌ی موج ناتورالیسمی قرار گرفتند که با کمال‌المک و شاگردانش ایجاد شده بود. اگرچه این فراموشی دیری نپایید و هنرمندان مدرن دهه‌ی چهل -که آغاز جریان روشنفکری در ایران محسوب می شدند- این نقاشی را دوباره احیا کردند. آنچه پس از این اتفاق افتاد، در ابتدا کمی تکرار بود که هرگز نتواست به روح اصیل و هویت واقعی  آن پرده‌ها دست پیدا کند. چرا که نقاشی قهوه خانه، تنها یک شیوه‌ی نقاشی نبود، بلکه از اصول، زاویه دید و شادی‌ها و غم‌های هنرمندان و حتی مخاطبانش برمی‌خاست. در واقع هنری بود که جلوه‌های نورانی و صادقانه اش، از قلب پاک نقاش بیرون می تراوید و روایتگر صادق و بی‌مدعا و ترانه‌خوان آوازهای مردم کوچه و بازار بود؛ هنری که مسیر طولانی‌اش تا به امروز فراز و نشیب‌های فراوانی داشت و به گونه ای از تفکر، هستی‌شناسی و معناگرایی متعلق بود که می‌توان آن را فرزند زمانه‌ای دانست که تنها به زمانه‌ی خود تعلق نداشت.

برگزاری نمایشگاه‌ها و جمع آوری این آثار توسط خریداران و مجموعه‌داران خصوصی و البته راه‌یافتن برخی از این نقاشی‌ها به موزه های سراسر دنیا که از دهه‌ی چهل به بعد آغاز شد، اولین نقطه‌های اتصال و انتقال این هنر به دوران امروز بوده است. شاید بتوان گفت که مهم‌ترین نقش در انتقال این هنر محروم و البته اصیل مردمی را همان مجموعه‌داران خصوصی ایفا کردند؛ نقشی که کارکرد آن جز نگهداری و حفظ این هنر راستین، می‌تواند امکان مطالعه‌ی گونه‌ای اصیل از هنر ایرانی باشد، آن هم در دورانی که توجه به فرهنگ فولکور از مهم‌ترین مباحث روز دنیاست. این اتفاق در نمایشگاه «خیالی نگاران» نیز به تمامی رخ نمود و شاید بتوان گفت بهترین آثاری که به این نمایشگاه راه یافت، از گنجینه‌ی مجموعه داران  بخش خصوصی بود که بی مزد و منت، این آثار ارجمند را در اختیار نمایشگاه و مخاطبانش قرار دادند.

این مجموعه، جدا ازهویت بصری و ظاهری خود به عنوان اثر هنر ، دسترنج نقاشانی بی‌ریاست که با دست‌های پینه بسته و روح‌های به درد خو کرده‌شان، با زمزم‌های مردم کوچه و بازار و ارزش‌های مذهبی و سنتی‌شان همراه شدند.

نقاشی قهوه‌خانه را همچنین از حیث تصویر کردن واقعه‌ی عاشورا و حکایات شاهنامه، می‌توان یکی از ابزار مهم حفظ و نگهداشت میراث گرانقدر فرهنگ اسلامی و ایرانی دانست. از این رو پاسداشت چنین هنری، حفظ فرهنگ و اعتقادات و سنت‌های اصیل مردمی است و در کنار همه‌ی این‌ها، آنچه کار مجموعه‌داران و حافظان این آثار را ارزشمند‌تر می سازد، در واقع مهم‌ترین کارکرد این پرده‌ها نیز به شمار می‌رود؛ آنجا که این نقاشی‌ها به واسطه‌ی روح حماسی و دینی‌شان، به حفظ و پاسداری جامعه در برابر همه‌ی آن چیزهایی می‌پردازند که دشمنان فرهنگ و اجتماع و مذهب اند. این پرده ها شمایل قهرمانانی از یاد رفته و جایگاه رفیع انسان ایرانی را نمایش می‌دهند‌؛ جایگاهی که امروز در هجوم همه مظاهر و نشانه‌ها و کارکردهای دنیای مدرن، از خاطر ما محو شده و جای خود را به تشویشی داده که هیچ سنخیت و نزدیکی با روح آرام و پاک و مظلوم هنرمندان این پرده‌ها ندارد.

نمایش این پرده‌ها، شاید نمایش آرزوها و رویاهای از دست رفته‌ی ماست. به همین خاطر است که مخاطب امروز را محو خود می‌کند و از درونش آرامشی عمیق به جان خسته‌ی  او می‌بخشد. انگار که هم امروز، در قهوه‌خانه‌ای نشسته باشی، در هوایی آغشته به موسیقی، به هم خوردن نعلبکی‌ها و استکان‌ها و قل قل قلیان و عطر تنباکو و بعد استاد نقاش، وضو گرفته و دلداده، فقیر و بی نیاز، نقشی زده باشد بر پرده، که تو سراسر رنگ شوی و نقاشی و چشم‌هایت چنان اسیر پرده باشد که دهان نقال را از یاد ببری. اینجا همان جایی است که هنر، مثل بارقه‌ای در دل مردم کوچه و بازار درخشید. اینجا، کنار پرده‌های قوللر آغاسی و محمد مدبر و بلوکی فر و … همان جایی بود که برای اولین بار، مردمانی فقیر و زحمتکش، با دست‌های پینه بسته و  رنج گرفته، با هنری راستین و اصیل، غنی شدند و پاسداشت و انتقال این پرده‌ها، شاید پاسداشت و انتقال آن نگاه‌های شوق‌زده، درد کشیده، نمناک از بزم و رزم و آرام یافته از پیروزی قهرمانانی است که پرچمدار همین مردمان ساده و بزرگ بودند. 

آن نگاه‌ها و این پرده‌ها تنها روایت عاشورا و شاهنامه و… نیست، روایت فرهنگ و عقیده و روزگار مردمانی از این سرزمین در روزهایی دورتر از ماست. از همین روی است که این اصالت و غیرت هنرمندانه، وقتی  به  زمانه‌ی  ما رسیده است علاوه بر خیل مشتاقان و عامه‌ی علاقه مندان، در نگاه  پژوهشگران و استادان مراکز آموزشی نیز مقبول و مطبوع افتاده است. و از همین روی است که به رغم گذشت این زمان طولانی – که می‌تواند نابودگر هر هنر تقلیدی و غیر اصیلی باشد – نقاشی قهوه‌خانه‌ای در تاریخ هنر ما نقش خود را برای همیشه ثبت کرده است.

نمایشگاه «خیالی نگاران» برپایی خود را مدیون و مرهون همه‌ی آن هنرمندان اصیل و گمنام می‌داند که بی‌ادعا و شریف، بزرگ‌ترین دغدغه‌ها و رویاهای مردم ایران را با هنر خود جاودانه کردند و نیز سپاسگزار همه‌ی مجموعه‌داران بخش خصوصی، که بی‌تردید همراهی نکردن آنها می‌توانست این نمایشگاه را اگر به محاق نبرد حداقل از رونق بیندازد. آخرین سپاس از دکتر محمود شالویی مدیر کل هنرهای تجسمی و همکاران اداره کل، موسسه توسعه هنرهای تجسمی معاصر و موزه هنرهای معاصر تهران است که همت و حمیت و پشتیبانی‌ آن‌ها در تمام مراحل شکل‌گیری نمایشگاه «خیالی نگاران» همراه ما بود و مایه‌ی دلگرمی و امیدواری.”

پوستر نمایشگاه خیالی‌نگاران توسط دوست هنرمندم فرزاد ادیبی طراحی و اجرا شد. علاوه بر اجرای برنامه‌های متعدد نقالی در افتتاحیه این رویداد، در ساعت‌های مشخصی در روزهای برگزاری نمایشگاه نیز نقالانی از جمله مرشد احدی و مرشد محسن میرزاعلی در موزه هنرهای معاصر تهران حضور داشتند و بر اساس آثار نمایشگاه به نقل و نقالی و پرده‌خوانی پرداختند که این بخش از استقبال قابل توجه مخاطبان و علاقه‌ندان برخوردار بود.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 − دو =