کاریکاتور کتاب

این ۳ نفر را به کجا می برند؟

در حاشیه درخواست برگزاری کنسرت خیابانی خواننده سرشناس

این ۳ نفر را به کجا می‌برند؟

در فرهنگ عامه و البته با منابع خیلی خیلی معتبر روایت شده است که در روزگاری نه چندان دور و در شهری آن ‌سوی مرزها که در آن کنسرت‌های خیابانی و بیابانی بسیار زیادی برگزار می‌شد، دو نفر از خوانندگان بسیار شهیر و نامدار (ظاهرا آقای دال و آقای الف) پس از برگزاری کنسرتی موفق و پراستقبال به گشت‌زنی در خیابان مشغول بوده‌اند که ناگهان پلیس خیابانی به ‌آن‌ها مشکوک می‌شود و در میان عکاسان و خبرنگاران رسانه‌های خیلی مهم از آن‌ها درخواست می‌کند تا برای ادای پاره‌ای از توضیحات به داخل کانکس پلیس بیایند.

در همین حین “سوم شخص” مورد نظر ما که اوضاع را برانداز کرده – و بدش نمی‌آمده تا حداقل به اندازه آقای دوربینی معروف خودمان در قاب دوربین دیده شود- با شتاب خود را بین آن دو خواننده سرشناس قرار می‌دهد و رو به دوربین‌ها فریاد می‌زند: “ما ۳ نفر را به کجا می‌برید”؟! 

این حکایت، ماجرایی است که این روزها شاهد تکرار آن (لطفا “ت” با فتحه خوانده شود) هستیم.

خواننده خوب و خوش‌نام و دغدغه‌مندی که مردم، هم او را دوست دارند، هم آثار زیبای و ماندگارش را و هم نسب شریفش را؛ گفته که مایل است برای مردمش کنسرتی به رایگان برگزار کند تا بلکه حال و روز شهرش اندکی بهتر شود و امید و نشاط و خوشحالی و شادی به مردم خوب این شهر هدیه شود.

با انتشار این خبر سر و کله “سومی‌ها” پیدا شده است. البته این “سومی‌ها” مثل “سومی‌”‌های مدرسان شریف هدف‌مند نیستند و انواع و اقسامی هم دارند!

گروه اول شامل “سوم شخص مفردها”، مسئولان دغدغه‌مندی هستند که با ربط و یا بدون ربط به شرح وظایف مجموعه‌تحت امرشان و فقط و فقط از روی مسئولیت‌پذیری به تکاپو افتاده و هر کدام با گفت‌وگوی رسانه‌ای و طرح موضوع درخواست و دیدار با این هنرمند، علاقه‌مندند تا تمهیدات و تدابیر لازم برای برگزاری آنی کنسرت را اتخاذ کنند و البته بخواهند و نخواهند – و به تعبیری بتوانند و نتوانند-  عکس‌ها و ژست‌های قهرمانانه آن‌ها به عنوان حامی هنر و هنرمند منتشر و منعکس می‌شود و اینجاست که “سومی‌ها” در کادر رسانه و قاب دوربین با لبخندی مسئولیت‌‍پذیرانه –گاهی با نشان دادن دو انگشت به نشانه پیروزی- می‌درخشند!   

گروه حاضر در قسم دوم-که اندکی جذاب‌تر است-  گسترده‌ترند و از آن‌جا که افراد بیشتری را در بر می‌گیرند، می‌توانند در زمره “سوم شخص جمع‌ها” قرار گیرند. هنرمندان، حامیان هنر، علاقه‌مندان هنر و در شکل بازاری آن سطج نازلی از هنرمندنماها و یا سیاهی‌لشگرهای هنر خوانندگی. این قاب و کادر فضای دلچسب و خوشایندی را نیز برای آن‌ها فراهم می‌آورد. حالا همه آن‌ها به برگزاری کنسرت رایگان خیابانی –نه لزوما جواد خیابانی- علاقه‌مند شده و در صددند تا با “سومی‌ها”ی مسئولیت‌پذیر-یعنی همان سوم ‌شخص مفردها- نشست مشترک برگزار کنند و به منظور برگزاری شایسته این رویداد مهم جلسات متعدد خیلی مهم‌تر بگذارند. البته چون رفتارشان کپی است و “دست چندم” قلمداد می‌شوند، اداهایشان آن‌چنان به چشم نمی‌آید و فقط در “صفحات مجازی” لایک می‌گیرد.

آن چه مسلم است و در نمونه‌های قبلی و تاریخی نیز دیده و شنیده شده، همه این‌ها در زمره کسانی هستند که با رفتار نامناسب و نسنجیده و خلق‌الساعه‌شان فرصت‌های خوب رویدادهای هنری را به تهدید و آسیب تبدیل می‌کنند و برگزاری یک رویداد شایسته را با تولید اخبار زودهنگام و شتابزده در اولویت‌های حاشیه‌ای چندم قرار می‌دهند. به این دلیل که در هدفشان فقط به تولید خبر می‌اندیشند و خاصیت خبر نیز “سوخته شدن” است.

اگر این مسئولان واقعا به دنبال برگزاری این قبیل رویدادها هستند، چرا  بدون هیاهو و خبرهای پشت هم، شرایط، زمینه‌ها و زیرساخت‌های برگزاری رویداد را مهیا و ۱۰ روز قبل از برگزاری، خبر آن را با لبخندی غرورآمیز و خرسندی از عمل به ادای تکلیف -رو به دوربین- اعلام نمی‌کنند.

این دغدغه‌مندان اگر به جای تنزل شان هنر و هنرمند تنها برای خبرسازی و عکس سلفی و دیده‌شدن جایگاه مهم مسئولیت‌شان در کنار دیگران، خودشان باشند و کارشان را به درستی و فارغ از نمایش و گزارش و تلاش برای خوب جلوه‌نمودنشان انجام دهند، به جای “سومی بودن”، قابلیت معرفی به عنوان “شخص اول و یا دوم” قصه در زمینه تخصصی مسئولیت‌شان را خواهند داشت و با تعهد و عملکرد مناسب‌شان به شکل واقعی و درست در رسانه‌ها و قاب دوربین‌ها دیده خواهند داشت و علاوه بر حفظ پاداش دنیوی، ثواب اخروی هم به حسابشان واریز می‌شود!

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک + سیزده =